فصل هشتم : پرونده
یکی از مواقف مهوله قیامت موقفی است که نامههای اعمال داده شود چنانکه حقتعالی در اوصاف قیامت فرموده :
«وَ اِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت»(312)؛
«وقتی که صحیفه ها منتشر و پهن شود» .
«علی بن ابراهیم» گفته است که مراد صحیفههای اعمال مردم است .(313)
و نیز حقتعالی در سوره انشقاق فرموده :
«فَامّا مَنْ اُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِه فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً» .(314) [الی آخر الآیات؛
«اما آنکه داده شود نامه او به دست راستش پس به زودی حساب کرده شود حساب آسانی ، و برگردد به سوی کسانش شاد و خرم . و اما آن که داده شود نامه او به پشت سر او پس به زودی بخواند هلاک را یعنی بگوید : وا ثُبُورا ، و درآید یا بسوزد در آتش افروخته» .
عیاشی از حضرت صادقعلیه السلام روایت کرده است که چون روز قیامت شود به هر کس نامه او را بدهند و گویند : بخوان ، پس حقتعالی به خاطر او میآورد جمیع کردههای او را از نگاه کردن و سخن گفتن و قدم برداشتن و غیر اینها را به نحوی که گویا ألحال کرده است ، پس میگوید : «ای وای بر ما ، چه میشود این نامه را؟ که ترک نکرده است نه صغیرهای را و نه کبیرهای را مگر آنکه اِحْصاء کرده است آن را» .(315)
اِبنِ قُولِوَیْه از حضرت صادقعلیه السلام روایت کرده که هر که زیارت کند قبر امام حسینعلیه السلام را در ماه رمضان و بمیرد در راه زیارت ، از برای او عَرْض و حسابی نخواهد بود و به او گویند که داخل بهشت شو بدون خوف و بیم .(316)
علامه مجلسیرحمه الله درتحفه فرموده : به دو سند معتبر منقول است که حضرت امام رضاعلیه السلام فرمود : هر که مرا زیارت کند با آن دوری قبر من ، بیایم به نزد او در سه موطنِ روز قیامت تا او را خلاصی بخشم از اهوال آنها! در وقتی که نامههای نیکوکاران در دست راست ایشان [بدهند] و نامههای بدکاران به دست چپ ایشان پرواز کند؛ و نزد صراط؛ و نزد ترازوی اعمال .(317)
و در حق الیقین فرموده که حسین بن سعید در کتاب زهد از حضرت صادقعلیه السلام روایت کرده است که چون حق تعالی خواهد مؤمن را حساب کند نامه او را به دست راست او دهد؛ و میان خود و [میان او ، او را [حساب کند که دیگری مطّلع نشود و گوید : ای بنده من فلان کار و فلان کار کردی ، گوید : [بلی ای پروردگار من! کردهام پس خداوند کریم فرماید که آمرزیدم آنها را از برای تو و بَدَل کردم آنها را به حسنات . پس مردم گویند : سُبْحان اللَّه! این بنده یک گناه نداشته است؟! و این است معنی قول حقتعالی : « [که پس هر که نامه او به دست راست او داده شود پس بعد از آن حساب خواهند کرد او را حساب آسانی و برمیگردد به سوی اهل خود مسرور و خوشحال» .(318)
راوی پرسید : کدام اهل؟ فرمود : اهلی که در دنیا داشته اهل اویند در بهشت ، اگر مؤمن باشد .
پس فرمود : اگر نسبت به بنده اراده بدی داشته باشد حساب میکند او را علانیه در حضور خلایق و حجّت را بر او تمام میکند و نامهاش را به دست چپ او میدهند ، چنانچه حقتعالی فرموده است : و اما آنکه نامه او را از پشت سر او میدهند پس وا ثُبُورا خواهد گفت و آتش افروز جهنم خواهد گردید . به درستی که در اهل خود شاد بود . یعنی در دنیا و گمان میکرد که به آخرت برنخواهد گشت .(319)
و این اشاره است به اینکه دستهای کافران و منافقان را در گردن غُلّ میکنند و نامه ایشان را از پشت سر به دست چپ ایشان میدهند و به این دو حالت اشاره شده است در دعاهای وضوء در هنگام شستن دستها که خداوندا بده نامه مرا به دست راست من و نامه مُخَلَّد بودنِ مرا در بهشت به دست چپ من و حساب کن مرا حساب آسان ، و خداوندا! مده نامه مرا به دست چپ من و نه از پشت سر من ، و مگردان دست مرا غُلّ کرده در گردن من ، اِنْتَهی (320) [تا آخر کلام مرحوم علاّمه مجلسیرحمه الله .
مؤلف گوید که در این مقام مناسب دیدم تبرّک جویم به ذکر یک روایت :
سید بن طاووس - رضوان اللَّه علیه - خبری نقل کرده که حاصلش آنست که : چون ماه مبارک رمضان داخل میشد حضرت امام زین العابدینعلیه السلام غلام و کنیز خود را نمیزد و هر کدام که تقصیری در خدمت میکردند مینوشت در کتابی اسم آن غلام یا کنیز را و تقصیر او را در آن روزِ مُعَیَّن ، بدون آنکه او را تأدیب و شکنجه کند ، و این تقصیرات جمع میشد تا شب آخر ماه رمضان ، آن شب آنها را میطلبید و جمع مینمود ایشان را بر دور خود ، آنگاه بیرون میآورد آن کتابی را که تقصیرات ایشان در آن بود . پس میفرمود : ای فلان! آیا یاد میآوری در فلان روز فلان تقصیر را بجا آوردی و من تأدیب نکردم تو را؟ عرض میکرد : بلی یَابنَ رَسُولِ اللَّه . پس به دیگری این را میفرمود و همچنین هر یک یک را یادشان میآورد تقصیراتشان را و اقرار از آنها میگرفت تا به آخر؛
آنگاه میایستاد در وسط ایشان و میفرمود به آنها که صداها را بلند کنید و بگویید که : ای علی بن الحسین! پروردگار تو هم هر چه کرده [ای] عمل تو را شمرده و ضبط کرده همچنانکه تو ضبط کردی و شمردی بر ما اعمال ما را و نزد خدا کتابی است که نطق میکند به حق ، و فرو نمیگذارد کوچک و بزرگ عمل تو را مگر آنکه ضبط کرده و نگاه داشته ، و مییابی هر چه کردهای حاضر نزد آن و نوشته شده در آن همچنانکه ما یافتیم اعمال خود را حاضر نزد تو ، پس عفو و اغماض کن از ما همچنانکه امیدواری از خداوندِ عَفُوّ که تو را عفو کند .
یاد کن ای علی بن الحسین! ذِلّتِ مقام خود را در مقابل پروردگار حاکم عادلی که ظلم نمیکند هموزن دانه خَردَلی ، پس عفو کن از ما تا خداوندِ ملیک از تو عفو کند و از تو بگذرد ، زیرا که خودش فرموده :
«وَ لْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ اَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم»؛
معنی آیه شریفه این است که :
«باید عفو کنند جریمه را که از گناهکاران صادر شده و روی بگردانند از انتقام ، و اِغماض نمایند ، آیا دوست نمیدارید که بیامرزد خدای مر شما را؟» .(321)
و پیوسته حضرت تلقین میفرمود ایشان را به این نحو کلمات و ایشان ندا میکردند آن حضرت را و این کلمات را به آن حضرت میگفتند ، و آن جناب در بین ایشان ایستاده بود و گریه و نوحه میکرد و میگفت : پروردگارا! تو امر فرمودی ما را که عفو کنیم از کسی که بر ما ظلم کرده ، پس ما عفو کردیم ، پس تو هم عفو کن از ما . همانا تو اَولی هستی از ما به عفو کردن ، و امر فرمودی ما را که سائل را از در خانه رد نکنیم . پروردگارا! ما از روی سؤال و مَسکَنَت به درگاه تو آمدیم و امید احسان تو را داریم ، پس منّت گذار بر ما و ما را نومید برمگردان و از این نوع کلمات میگفت .
آنگاه رو میکرد به غلامان و کنیزان خود و میفرمود : من عفو کردم از شما ، آیا شما هم از من عفو کردید و گذشتید از بدیها که از من سرزده نسبت به شماها؟ زیرا که من مالکِ بَدِ ظالم میباشم و مملوکم از برای مالکِ کریمِ جوادِ عادلِ مُحسنِ مُتَفَضِّل! غلامان و کنیزان عرض میکردند : ما عفو کردیم از تو ای آقای ما ، تو ، به ما بدی نکردی .
میفرمود : بگویید : خدایا! عفو کن از علیّ بن الحسین همچنان که از ما عفو کرد ، و آزاد کن او را از آتش همچنان که ما را آزاد کرد از قید بندگی . آنها این کلمات را میگفتند و آن حضرت میگفت :
«اَللَّهُمَّ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ اِذْهَبُوا فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ وَ اَعْتَقْتُ رِقابَکُمْ رَجآءاً لِلْعَفْوِ عَنّی وَ عِتْقِ رَقَبَتی .
[«خدایا! اجابت کن ای پروردگار عالمها - و میفرمود : - بروید از شما گذشتم و شما را آزاد کردم به امید این که عفو کند خدا مرا و از آتش آزادم کند» .]
پس چون روز عید فطر میگشت ، جایزه میداد به ایشان به مقداریکه آنها را حفظ کند و بینیاز کند از آنچه که در دست مردم است ، و هیچ سالی نبود مگر آنکه آزاد میکرد در شب آخر ماه رمضان بیست نفر یا چیزی کمتر یا زیادتر و میگفت : حقتعالی در هر شب از ماه رمضان وقت افطار هفتاد هزار هزار نفر از آتش جهنم آزاد میکند که همگی مُستَوجِبِ آتش باشند و چون شب آخر شود به مقداری که در جمیع ماه رمضان آزاد کرده آزاد فرماید و من دوست میدارم که خدا مرا ببیند که من آزاد کردم بندگان خود را در دار دنیا به امید آنکه مرا آزاد فرماید از آتش جهنم .(322)
لینک ثابت - نوشته شده توسط عبدالله افشاری در یادداشت ثابت - جمعه 94 تیر 6 ساعت ساعت 12:0 صبح
دربــاره ی ما
من کیستم ؟ بنده خدا که آفریده شده از خاک و طفلی بوده نا توان بتدریج توان خود را باز یافته , آنگاه نو جوانی و جوانی و میانسالی را پشت سر نهاده و به کسوت پیری نائل گشته است , عنقریب دعوت حق را لبیک گفته و به دیار باقی خواهد شتافت . در برزخ در گرو اعمال خویش به سر خواهد برد تا به صور دمیده شود و به اذن پروردگار بر انگیخته شده و بسوی عرصات محشر رانده خواهد شد , پس از گرفتاری های روز حساب معلوم نیست چگونه از صراط عبور خواهد کرد و چشم امید به فضل خداوند رحمن و رحیم و یاری ائمه معصومین علیهم السلام دارد که به فریادش برسند و از نجات یافتگان باشد تا از نعمتهای وعده داده شده متنعم گشته و خلود در بهشت نصیبش گردد ان شاءالله .
منوی اصــــلی
آمار و اطلاعات
موضوعات وب
نــوشته های پیشین
پیونــدهای روزانه
لینک های مفید
وصیت نامه شهدا
اوقات شرعی
ویدئو
دیــگر امکانات